Mohammad rasool Allah
محمد رسول اللّه
■حضرت محمد (ص) از دیدگاه دانشمندان غیر مسلمان
■ جنبه سیاسی سیره پیامبر اعظم (ص)
به نام خدایی که خاک آفرید *** کزان خاک انسان پاک آفرید
خداوند (جل جلاله) با مبعوث گردانیدن رسول الله (صلی الله علیه وسلم) بر انسانها منت نهاد و دامنه ظلم و جهالت را بهوسیله او برچید. با بعثت رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) و تلاشهای خستگی نا پذیر او پیرامون زدودن خرافات و رسوم غیر انسانی و بدور از عقل، نسیم خوشبختی و رفاه وزیدن گرفت و دنیای بربریت و استبداد متحول گشت.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و سلم) الگوی ایدهآل برای زندگی سراسر خوشبختی و بهروزی است که با رهنمودهای جناب ایشان انسانها از درهها و پرتگاههای هلاکت و بدبختی به شاهراه سعادت جاوید رهنمون میشوند و از خطر بلعیده شدن توسط اژدهای بزرگ بیدینی در امان میمانند.
از آنجاییکه غربیها همواره از گذشتههای دور به این تصور بودند که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) جز شخص ماهری که تودهای از انسانهای روزگار خود را به نیرنگ و خدعه گرفت و خویشتن را به قلههای آسایش رسانید، کسی دیگری نبود؛ اما خوشبختانه با گذشت زمان و پیشرفت علم، مدارک و یافتههای ساکنان مغرب زمین و آنانیکه پیرامون پیامبر باورهای نادرست داشتند بالا گرفت و شناخت بیشتر و بهتری از شخصیت پیامبر، ویژگیهای منحصر به فرد وی و حقانیت داشتههای علمی او (صلی الله علیه وسلم) پیدا کردند.
هرچند برای بیان عظمت و جایگاه والای نبی کریم (صلی الله علیه و سلم) نیازی به دیدگاه و تأیید صاحب نظران و اندیشمندان غربی هم نیست؛ چون خداوند (جل جلاله) جناب ایشان را با بهترین اوصاف انسانی و ستوده توصیف کرده است. با آنهم قابل یاد آوریست که با گذشت هر سال صدها کتاب در اروپا و امریکا در این زمینه طبع و نشر شده و از ویژگیها و کمال رسول الله (صلی الله علیه وسلم) سخن به میان میآید.
اینجا مختصری از دیدگاههای صاحبنظران و دانشمندان غربی و غیر مسلمان را که در مورد شخصیت متعالی رسول الله (صلی الله علیه وسلم) گفتهاند با شما عزیزان شریک میسازیم؛ همانگونه که بزرگان گفته اند:
خوشتر آن باشد که سرّ دلبران گفته آید در حدیث دیگران:
۱- لئون تولستوی:
تولستوی نویسنده مشهور روسی، از کسانی است که کتاب جالبی در رد اشخاصی که پیامبر اسلام را به سلطنتطلبی و شهوترانی نسبت دادهاند، به نام محمد (صلی الله علیه وسلم) تألیف کرد و ضمناً سخنان حکیمانهی ایشان را هم در رساله مخصوصی گردآوری و به زبان روسی ترجمه کرده و به عنوان «سخنان محمد» انتشار داده است. وی چنین مینگارد:
«جای هیچگونه شبهه و تردیدی نیست که پیغمبر اسلام (صلی الله علیه وسلم) از مصلحان بزرگ دنیا است؛ آنهم مصلحی که به جامعه بشریت خدمات شایانی کرده است و این فخر و مباهات برای او بس است که یک ملت خونریز و وحشی را از چنگال اهریمنان عادات زشت و شنیع رهانید و راه ترقی را به روی آنان باز کرد و حالآنکه هر مرد عادیی نمیتواند به چنین کار شگرفی اقدام کند و نتیحه بگیرد. بنابراین شخص پیغمبر اسلام (صلی الله علیه وسلم) سزاوار همهگونه احترام و اکرام میباشد. شریعت اسلام به علت توافق آن با عقل و حکمت در آینده عالمگیر خواهد شد.» (۱)
۲- فرانسوا ماری آروئه ولتر:
ولتر اندیشمند، فیلسوف و نویسنده بزرگ فرانسوی در کتاب «کلیات ولتر» مینویسد: «محمد (صلی الله علیه وسلم) بیگمان مردی بسیار بزرگ بود و مردان بزرگی نیز در دامن فضل و کمال خود پرورش داد. قانونگذاری خردمند، جهانگشایی توانا، فرمانروایی دادگستر و پیامبری پرهیزگار بود و بزرگترین انقلاب روی زمین را پدید آورد.» (۲)
۳- پروفسور ویل دورانت:
دورانت مؤرخ مشهور آمریکایی مینویسد: «اگر میزان تأثیر این مرد بزرگ را در مردم بسنجیم، باید بگوییم که حضرت محمد (صلی الله علیه وسلم) از بزرگترین بزرگان تاریخ انسانی است. وی در صدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا به تاریکی توحش افتاده بودند اوج دهد. در این زمینه توفیقی یافت که از توفیقات تمام مصلحان جهان بیشتر بود. کمتر کسی را جز او میتوان یافت که همه آرزوهای خود را در راه دین انجام داده باشد؛ زیرا به دین اعتقاد داشت.
از قبایل بتپرست و پراکنده در صحرا، امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از دین یهود و دین مسیح و دین قدیم عربستان، آیینی ساده و دینی روشن و نیرومند با معنویاتی که اساس آن شجاعت و مناعت قومی بود پدید آورد که در طی یک نسل در یکصد معرکه نظامی پیروز شد و در مدت یک قرن امپراطوری عظیم و پهناوری به وجود آورد و در روزگار ما نیروی مهمی است که بر یک نیمه جهان نفوذ دارد.» (۳)
۴- توماس کارلایل:
کارلایل، رجال شناس و متفکر انگلیسی در کتاب «قهرمان و قهرمانیت» درباره پیامبر اسلام (صلی الله علیه وسلم) چنین اظهار نظر کرده است:
«شما میگویید او را پیغمبر دانستند؟ بلی! او کسی است که با آنها روبهرو بود، تک و تنها، روشن و آشکار، بدون اینکه در لباس اسرار و رموز مقدسی در آمده باشد، وضع او محسوس بود و مشهود؛ لباسش را خودش میشست و کفشهایش را رفو میکرد و میجنگید، مشورت میکرد و در میان آنها حکومت میکرد و فرمانروایی داشت.
بایستی او را دیده باشند که چه نوع شخصی بود. شما هرچه میخواهید او را بنامید، هیچ امپراطوری با تاج و زینت و زیور پادشاهی مانند این مرد که شخصاً جامهاش را میشست مطاع نبود. این مردی که مدت ۲۳ سال با آن همه رنج و مشقت زندگی کرد، چنان آزمایشهایی عملی سخت و دشوار از خود نشان داد که من او را «قهرمان» میدانم و لازم است که چنین عنوانی داشته باشد.» (۴)
۵- جان دیون پورت:
جان پورت، اسلام شناس معروف انگلیسی در کتاب «عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن» چاپ لندن، سال ۱۸۶۹ چنین نگاشته است:
«نویسندگانی که کورکورانه تحت تأثیر تعصب قرار گرفته و گمراه شدهاند و در نتیجه به حسن شهرت زنده کننده آیین یکتا پرستی اهانت روا داشتهاند؛ نه فقط ثابت کردهاند که روح خیرخواهی نجات دهنده (مسیح) که با آن همه استقامت و قدرت در انجام آن پایداری نشان داده، در آنها تأثیر ننموده است؛ بلکه در قضاوت نیز راه خطا پیمودهاند؛ زیرا با مختصر تأمل و تفکری میتوانستند این نکته را درک کنند و دریابند که پیغمبر و تعلیمات او را نباید از نظر یک نفر مسیحی یا از لحاظ فکر اروپایی انتقاد کنند؛ بلکه این بحث باید از نظر شرقی مورد قضاوت قرار گیرد و به عبارت دیگر شخصیت محمد را به عنوان یک نفر مصلح دینی و قانونگذاری که در قرن هفتم مسیحی در آسیا قیام کرده است، باید مورد مطالعه و تحقیق قرار داد. در این صورت بدون شک اگر او را یکی از نوادر جهان و منزهترین نوابغی که گیتی تاکنون توانسته است پرورش دهد به شمار نیاوریم ستم بزرگی را مرتکب شدهایم. همانا باید او را بزرگترین و یگانه شخصیتی بدانیم که قاره آسیا میتواند به وجود چنان فرزندی برخود ببالد.
هرگاه وضع اعراب را قبل از ظهور محمد در نظر بگیریم و با اوضاع بعد از قیام او مقایسه کنیم، و هرگاه اندک تفکری در شعله عشق و علاقهای که در قلوب پیروان او برافروخته شده و تا به امروز به همان حال باقی است توجه کنیم، به خوبی احساس میکنیم که اگر از تمجید و تکریم چنان مرد بزرگ و فوقالعادهای خودداری کنیم بیانصافی است.» (۵)
۶- ماهاتما گاندی:
گاندی، رهبر فقید هند در کتاب «هند جدید» در مورد شخصیت محمد (صلی الله علیه و سلم) میگوید: «جالب است بدانید که بهترین کسی که امروزه بدون هیچ چون و چرایی، در قلب میلیونها انسان جا گرفته «محمد» است. از اینجا من متقاعد شدهام که این شمشیر نبود که در آن روزها مردم زیادی را تسلیم اسلام کرد. «محمد» سخت ساده زیست بود، مثل دیگر پیامبران متقی بود. به شدت امانتدار بود. از خودگذشتگی شدید نسبت به دوستان و پیروان، جسارت، بیباکی و توکل مطلق به خدا در رسالت شخصی، از ویژگیهای محمد (صلی الله علیه و سلم) بود. قبل از این ویژگیها او به هیچ وجه از شمشیر برای برداشتن سدهای جلوی راه خود استفاده نمی کرد .
۷- دکتر گوستاولوبون:
دکتر گوستاولوبون، نویسنده مشهور فرانسوی درباره شخصیت پیامبر اسلام چنین مینویسد: «اگر بخواهیم عظمت و اهمیت مردان بزرگ عالم را از روی آثار و کارهای آنها بسنجیم؛ هرآیینه باید گفت که پیغمبر اسلام (صلی الله علیه وسلم) در میان مردان تاریخ، یک مرد بسیار بزرگ نامی گذشته است، مؤرخان قدیم به واسطه تعصبات مذهبی، اهمیتی به کارهای او ندادهاند؛ ولی در عصر حاضر مؤرخان نصاری [مسیحی] حاضر شدهاند که در این باب از روی انصاف سخن گویند.» (۶)
۸- جرج برنارد شاو:
جرج شاو، درامنویس ایرلندی که از مشهورترین چهرههای ادبیات معاصر و همتای شکسپیر در نمایشنامهنویسی، و استاد بذلهگویی و طنز در زبان انگلیسی است، مینویسد: «به عقیده من اگر به مردی مانند محمد (صلی الله علیه وسلم) زمام اختیار حکومت تمام دنیا را بسپارند، جهان و جهانیان تحت لوای حکومت اسلام رستگار خواهند شد و مکتب اسلام دنیا را به خیر و سعادت و حل مشکلات زندگی هدایت خواهد کرد تا بدانجا که بر تمام عالم همای سعادت پرتو خواهد افکند.» (۷)
نام او «محمد» است. در سال 570 بعد از میلاد، در عربستان چشم به جهان گشود. رسالت خود برای دعوت به دین راستین (اسلام) را در سال چهلم عمر خود آغاز کرد و در شصت و سومین سال عمرش با جهان وداع گفت. در مدت کوتاه 23 سال از پیامبریاش به پرستش خدای یگانه رهنمون شد. وی مردم را از جنگ و نزاعهای قبیلهای رهانید و به اتحاد و همبستگی ملی رسانید. او در این مدت، مردم را از هرزگی و مستی به اعتدال و پرهیزکاری، از بیقانونی به زندگی نظاممند، و از تباهی به بالاترین معیارهای تعالی اخلاقی هدایت کرد. تاریخ بشری چنین دگرگونی کامل را از جانب یک شخص یا در مکان دیگر قبل از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یا پس از او نشناخته است. تصور همه این عجایب باور نکردنی در طی این دو دهه نخست است».[4]
۹- ژنرال سرپرسی سایکس:
نویسنده مشهور انگلیسی در کتاب «تاریخ ایران» مینویسد: «به عقیده شخصی من حضرت محمد (صلی الله علیه و سلم) در میان عالم بشریت بزرگترین انسانی است که با یک مرام عالی، تمام هم خود را مصروف این داشت که شرک و بتپرستی را از اندیشهها منهدم ساخته و به جای آن افکار بلند اسلام را برقرار سازد. خدمت وافر و نمایانی که از این راه به نوع بشر نموده، خدمتی است که آن را ستایش نموده و سر تعظیم فرود میآورم.» (۸)
۱۰- جواهر لعل نهرو:
جواهر لعل نهرو نخست وزیر وقت هند در کتاب خود «نگرشی بر تاریخ جهان» چنین میگوید: محمد (صلی الله علیه و سلم) برای نشر رسالت خود شتاب نداشت؛ بلکه مدتی در سکوت زندگی کرد. مایه شگفتی و اعتماد هموطنان خود واقع شد تا آنجا که او را «امین» لقب دادند. او به خود و پیامبری خود باور داشت و با این اعتماد و ایمان، وسایل اقتدار، عزت و مناعت را برای امت خویش مهیا ساخت و آنها را از مردمانی ساکن صحرا به سرورانی مبدل کرد که نصف جهان شناختهشده زمان خود را فتح کردند.
۱۱- همیلتن گیب:
همیلتن گیب استاد دانشگاه لندن و اکسفورد (Oxford) مینویسد:
«اما شگفت انگیزتر از سرعت کشورگشاییها، خاصیت نظم و ترتیب آنها بود، در طی سالها جنگ میبایست خرابیهایی به بار آمده باشد؛ اما بر روی هم تازیان [مسلمانان] که آثاری از ویرانی برجای نگذاشته بودند، راه را برای یکپارچه شدن اقوام و فرهنگها هموار میکردند.
ساخت قانون و حکومتی که محمد (صلی الله علیه وسلم) برای اخلاف خود یعنی خلفا به میراث نهاده بود، ارزش خود را در ضبط و نظارت بر کارهای این سپاه بدوی به اثبات رسانده بود.
اسلام در درون دنیای متمدن خارجی به عنوان خرافات خام طایفههای غارتگر راه نیافت؛ بلکه به عنوان نیرویی اخلاقی معرفی شد که احترام همگان را برمیانگیخت و به منزله آیینی منطقی که مسیحیت روم شرقی و دین زرتشت را در ایران، یعنی هر یک از این دو کیش را در سرزمین و خاستگاه خویش میتوانست به مبارزه بطلبد.» (۹)
۱۲- پروفسور آنهماری شیمل:
پروفسور آنهماری شیمل، اسلامشناس معاصر آلمانی نوشته است:
«همین آرمان تقیلد از محمد است که مسلمانان را از مراکش گرفته تا اندونزی به این اندازه یکسانی کردار بخشیده است، هر کس به هر جایی که باشد میداند که هنگام در آمدن به منزلی چگونه رفتار کند، کدام عبارت تعارفآمیز را کار برد، در همنشینی از چه بپرهیزد، چگونه غذا بخورد، چگونه سفر کند…
کودکان مسلمان قرنهاست که به این شیوهها پرورش یافتهاند و تنها در این اواخر بود که این دنیای سنتی بر اثر هجوم فرهنگ تکنولوژیکی امروز از هم فروپاشید.» (۱۰)
۱۳- گوته :
شاید شیفتگی و علاقه شاعر به زندگی و مذهب پیامبر است که فردی اروپایی و غربی را با آن همه تهاجم فلسفههای متضاد و مختلف در پیرامون خود، به مفاهیم معنوی و والای اسلام علاقهمند میسازد. قسمتی از شعر نغمه محمد (ص) در ادامه آمده است:
«بنگر بدان چشمه
همان که از کوهساران میجوشد
چه با طراوت و شاد
و میتراود به سان چشمان ستارگان آنگاه که میدرخشند
و با ورودی پیشوا گونه و راهبر
همه چشمهها را که برادر اویند
با خویش همراه میسازد
و در آن پایین اعماق درّه
در مقدم این رود، گلها میرویند
و سبزه ها نفس حیات مییابند...《
۱۴- کارن آرمسترانگ:
خانم کارن آرمسترانگ، از صاحبنظران غیر مسلمان وین است. پس از یازده سپتامبر 2002 م. در مورد زندگی پیامبر اسلام، کتابی نوشت که در ردیف پرفروشترین کتابهای سال آمریکا و اروپا قرار گرفت. انگیزه اصلی او در نوشتن کتاب مذکور، دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربی به پیامبر اسلام بود. او در مقدمه کتابش چنین نوشته است:
«بیشتر همّ پیامبر صرف جلوگیری از برخوردهای وحشیانه گردید؛ زیرا لغت اسلام که به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است، از ریشه «سلام» به معنای «صلح» گرفته شده است. محمد (ص) مرد جهاد بود، ولی یک صلحطلب واقعی هم بود؛ زیرا جان و اعتقاد نزدیکترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذاشت تا این اتحاد بدون خونریزی به انجام رسد. او به جای خونریزی و قتل عام، در فکر مذاکره و صلح بود. آگاهی از داستان واقعی زندگی حضرت محمد (ص) در این مقطع خطرناک تاریخ بشری، لازم است و نباید اجازه داد که متعصبین خیره سر با تحریف زندگی پیامبر به نفع خود از آن استفاده کنند. انسان غربی معاصر از داستان زندگی آن حضرت، مسائل بسیار مهمتری را برای هدایت خود در این دنیای متغیر باید بیاموزد»
۱۵-الکساندر دوما:
☆☆محمد، معجزه شرق بود؛ زیرا دینش دارای آموزههای بزرگی بود. اخلاقش برجسته بود و رفتاری پسندیده داشت.☆☆
۱۶-هربرت جرج ولز:
• نويسنده و محقق انگليسی در كتاب «سرمايه سخن» خود میگويد: اسلام تنها دينی است كه هر بشر شرافتمند میتواند به داشتن آن افتخار ورزيده و تنها دينی است كه دريافتهام و بارها گفتهام كه آنچه از سرّ خلقت آگاه و با راز آفرينش آشناست و همه جا با تمدن همراه است، دين اسلام است•
۱۷_ادوارد گيبن:
بزرگترين مورخ انگلستان در قرن ۱۸ ميلادی و نويسندهی مشهور تاريخ سقوط امپراطوری روم درباره قرآن چنين مینويسد: از اقيانوس اطلس تا كنار رود گنگ در هندوستان، قرآن نه فقط قانون فقهی شناخته شده است، بلكه قانون اساسی شامل رويهی قضايی و نظامات مدنی و جزايی است و قوانينی را شامل میشود كه تمام عمليات و امور مالی بشر را اداره میكند و همهی اين امور كه به موجب احكام ثابت ولايتغيری انجام میشود، ناشی از ارادهی خداست. به عبارت ديگر قرآن دستور عمومی و قانون اساسی مسلمين و دستوری شامل
مجموعهی قوانين دينی، اجتماعی، مدنی، نظامی، قضايی، جنايی، جزايی است و همچنين مجموعهی قوانين از تكاليف زندگی روزانه تا تشريفات دينی؛ اعم از تزكيه نفس تا حفظ بدن و بهداشت و از حقوق عمومی تا حقوق
فردی و از اخلاقيات تا جنايات و از عذاب و مكافات اين جهان تا عذاب و مكافات جهان آينده، همه را در بردارد.
☆نتیجه☆
آرا و دیدگاههای برخی از اندیشمندان غربی درباره شخصیت والای خورشید نبوت، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه وسلم) بود. این گفتارها را از آن جهت با شما شریک ساختیم، تا هم عرض ارادتی به ساحت گرامی نبی رحمت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وسلم) داشته باشیم و هم چراغی فراروی شیفتهگان غرب بیفروزیم که یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم.
ازین سبب است که خداوند در قرآن عظیم الشأن چه زیبا فرموده است:
[لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّـهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِّمَن کَانَ یرْجُو اللَّـهَ وَالْیوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّـهَ کَثِیرًا]
ترجمه: {یقیناً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی است، برای آنان که به خدا و روز آخرت امید دارند، و خدا را بسیار یاد میکنند.} (احزاب: ۲۱)
■جنبه سیاسی سیره پیامبر اعظم(ص)■
پیامبر دارای دو نوع ولایت است: یکی ولایت دینی که برخاسته از مقام نبوت و جزئی از رسالت آن حضرت بوده و دیگری ولایت سیاسی که منشأ آن اوضاع اجتماعی و خواست مردم است.
آیاتی که در مورد حکومت پیامبر اسلام وجود دارد سه دسته است:
آیاتی که در آن فعل امر اطیعوا برای خدا و پیامبر ذکر شده و به تعبیر ادبی اطاعت پیامبر بر اطاعت خدا عطف شده است. این امر نشاندهندۀ این واقعیت است که اطاعت از پیامبر (ص) همان اطاعت از فرمان الهی است و پیامبر اطاعتی ویژه و جدا از اطاعت خداوند ندارد آیات زیر از این قبیل است: «اطیعوا اللّه و رسوله (انفال 1/و 20 و 46) اطیعوا اللّه و الرسول» (آل عمران 32 / و 132 ).
آیاتی است که در آنها فعل اطیعوا برای پیامبر تکرار شده و کلمه رسول به اللّه عطف نشده است؛ مانند آیۀ «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول» (نساء59/، مائده92/، نور54/، محمد33/، تغابن12/).
آیاتی است که اطاعت پیامبر جداگانه و مستقل از اطاعت خدا ذکر شده است؛ مانند «و اطیعوا الرسول لعلکم ترحمون» (نور56/).
آیاتی که درباره حکومت پیامبر (ص) نازل شده است:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
(آية 55 - سورة الْمَآئِدَة)
این آیه به طور صریح، ولایت پیامبر (ص) و امیر المؤمنین را بر مردم در طول ولایت الهی معرفی نموده و این منصب را از جانب خود برای آن دو بزرگوار قرار داده است.
النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ۗ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا ۚ كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا
(آية 6 - سورة الْأَحْزَاب )
این آیه، ولایت پیامبر (ص) بر مؤمنین را فوق ولایت مؤمنین بر خویشتن دانسته است. ازاین رو، این آیه آشکارا دلالت دارد که ولایت پیامبر (ص) بر جامعه اسلامی صبغه الهی دارد و از لوازم نبوت و امامت الهی بوده است و اصولا امکان اینکه مردم ولایت را برای پیامبر (ص) جعل نمایند، کاملا منتفی است.
استاد مطهری می فرماید: پیامبر سه شأن دارد که آنها را خداوند به او عطا کرده است؛ شأن اول شأن ابلاغ وحی و پیامبری است و پیامبر در این زمینه هیچ اختیاری ندارد، بلکه باید بی کم و کاست دستور و پیام الهی را ابلاغ کند. شأن دوم قضاوت است. این شأن پیامبر ناشی از اهمیت عدل در اسلام است؛ زیرا قضاوت حکم به عدل است. شأن سوم پیامبر شأن ریاست عام است. پیامبر بر اساس این شأن رئیس و رهبر اجتماع مسلمانان است.
استاد مطهری یکی از علل گرایش به مادیگرایی را حاکمیت استبدادی می داند که در دوران قرون وسطی از سوی کلیسا و به نام حکومت الهی بر مردم تحمیل می شد. شهید مطهری معتقد است که فلسفه اجتماعی اسلام که بر اساس آن نه تنها نتیجه اعتقاد به خدا، پذیرش حکومت مطلقه افراد نیست و حاکم در مقابل مردم مسئولیت دارد، نمی تواند نسبت به این تحولات و نیازهای جدید نسبت به حاکمیت ملی بی توجه باشد.
شهید مطهری معتقد است اگر حکومت مختل شود همه چیز مختل خواهد شد و اگر حکومت اصلاح نشود جامعه نیز مختل خواهد شد.
استاد مطهری برای آزادی های سیاسی و اجتماعی ـالبته با تعریفی از آنها که ارائه می کند ـ اهمیّت بسیاری قائل و معتقد است نه تنها جامعه بدون آنها استعدادهای درونی خود را نابود می کند و افراد از رشد توانایی های خود ناتوان می مانند بلکه سرکوب آنها دوام حکومت را به مخاطره می افکند، به همین دلیل وی با صراحت تاکید کرده است اگر بنا شود حکومت جمهوری اسلامی زمینه اختناق را به وجود بیاورد قطعاً شکست خواهد خورد.
آگاهی صحیح و شناخت کامل اسوه حسنه در پیکره سیره نبوی ضرورتی انکارناپذیر است تا با اندیشیدن درباره حالات، افکار و اعمال پیامبر(ص) در حد توان نگاه بشری و کاوشی در مورد جوانب حیات فردی و اجتماعی ایشان، تأسی مطلوب قرآنی در برابر آن انجام گیرد.
سیره سیاسی پیامبر، عبارت است از سبک و روش اداره مردم (امت اسلامی)؛ یعنی شیوه¬هایی که پیامبر جهت رهبری مردم و هدایت آنان و رساندن پیام و انجام دادن رسالتش از آن پیروی می¬کردند.
پیامبر(ص) دارای روحیه لطیف و قلب مهربان و رئوف بود؛ بنابراین اصل رحمت و محبت را مبنای دعوت خویش قرار داد. راز موفقیت آن حضرت در تسخیر و تألیف قلبها نیز همین محبت و ملایمت فوق¬العاده ایشان است.
از جمله هنرهای پیامبر اعظم(ص) ایجاد صلح و آشتی میان قبایل متخاصم عرب و نیز ارائه راهکارهایی برای هم¬زیستی مسالمت¬آمیز با غیر مسلمانان بوده است. اما پیامبر(ص) به عنوان آورنده دینی جدید که با منافع طبقات حاکم و مستبد در تعارض بود، همواره مخالفانی داشته است.
مخالفان شرایط جدید حاکم بر شبه جزیره را می¬توانیم به سه گروه کلی تقسیم کنیم: دشمنی اشراف و مشرکان، دشمنی برخی اقلیتهای دینی چون یهودیان و دشمنی منافقان.
پیامبر(ص) اصل اولیه برخورد خویش را با تمام مخالفان، بردباری و ملایمت قرار داده است. برقراری صلح و انعقاد پیمان¬نامه¬های بسیار بین پیامبر(ص) و مخالفان آن حضرت، دلیل تمایل شدید ایشان به مدارا و هم¬زیستی مسالمت¬آمیز است.
مدارا یکى از اصول اخلاقى اسلام است که پیشوایان دین در تعامل با دیگران بر آن تأکید داشتهاند. پیامبر(ص) و سلف صالح در جایى که مدارا موجب آسیب به اساس اسلام یا مصالح جامعه اسلامى نمىشد، همواره در برخورد با مخالفانشان با مدارا رفتار میکردند.
آنچه در سیرهی سیاسی پیامبراعظم، به نحو چشمگیری، مشاهده میشود، تأکید فراوان ایشان بر قانونمداری و ضابطهمحوری است. هیچ یک از تصمیمات حکومتی آن رسولاعظم خداوند بر پایه روابط خارج از قانون اعلام شده، اتخاذ نشده است. شاید یکی از زیباترین مظاهر قانونمداری حاکمیت آن حضرت، بیانیه و پیماننامهای باشد که به منزله قانون اساسی دولتشهر اسلامی از سوی ایشان منتشر شد. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در این بیانیه محکم و در آغاز تشکیل حکومت در مدینه، تکلیف همزیستی مهاجران و انصار، و نیز همزیستی مسلمانان و یهودیان را در شهر مدینه اعلام مینماید. این بیانیه به مثابه قانونی است که حقوق اساسی اقشار جامعه را دربر دارد و نبوغ فکری رهبر عالیقدر اسلام را در تشکیل امت واحده و تنظیم امور مردمی مختلف العقیده به ثبوت میرساند.[34] امام صادق علیهالسلام داستانی را در خصوص سعد بن عباده، از اصحاب باوفای پیامبراکرم و از بزرگان انصار، نقل مینماید که ظهور آشکاری در پایبندی رسول گرامی اسلام بر انجام قانونمند تمامی امور در محدوده حاکمیت ایشان دارد. مطابق این داستان، سعد بن عباده در پاسخ به اینکه: چنانچه به چشم خود زنای مردی را با همسر خود ببینی، چه خواهی کرد؟، سخن از کشتن مرد زناکار میگوید. این پاسخ با اعتراض رسول الله مواجه میشود که: «ای سعد، پس قانون الهی در این که برای اجرای حد زنا باید چهار شاهد عادل شهادت بدهند، چه میشود؟».[35] سپس پیامبر گرامی اسلام ضابطه عام حاکم بر تمامی روابط در دولت اسلامی را بیان مینماید: خداوند برای هر جرمی جریمهای قرار داده است و برای کسی که قوانین الهی را زیر پا بگذارد نیز جریمهای تعیین نموده است.[36] این ماجرا، به خوبی، میزان اهتمام پیامبراکرم را نسبت به احترام به قوانین حکومتی، حتی برای کسانی که بر حق بوده و دچار بحران و اضطراب روحی شده باشند، نشان میدهد. در منطق حکمرانی پیامبراکرم هیچکس حق ندارد با اتکا به علم و یقین خود نسبت به ارتکاب سرقت، یا زنا، یا ارتداد یا... دست به اقدام زده و به اجرای حدود الهی بپردازد، بلکه برای اجرای حدود شرعی باید اقدام به اقامه دعوی در محاکم قانونی و اقامه بینه محکمه پسند، دو یا چهار شاهد عادل و... ، نموده و حق شخصی خود، یا حق عمومی جامعه را تنها از مجاری قانونی مطالبه نماید. در غیر این صورت، خود او نیز گرفتار محاکمه و جریمه قانونی خواهد شد؛ اگرچه در خصوص عملی که انجام داده است، بر حق بوده باشد.
گرد آورنده :
الهام جانقلی
استاد دکتر پرویز عباسی داکانی
منابع:
Francois-Marie Arout Voltaire
نیکبین، نصرالله؛ اسلام از دیدگاه دانشمندان غرب؛ سیمان دورود؛ [بی تا]، ص۳۸
Thomas Carlyle
John Daven Port .
Goustawe Lebon
Shaw George Bernard.
سایکس، سرپرسی؛ تاریخ ایران؛ ترجمه سید محمدتقی فخر داعی گیلانی، چاپ ششم، تهران: دنیای کتاب، ۱۳۷۷، ج۱، ص۷۲۶.
Hamilton. Alexander Rosskeen Sir
شیمل، آنه ماری، محمد رسول خدا، ص۹
زندگی نامه پیامبر اسلام، کارن آرمسترانگ، مترجم: کیانوش حشمتی، انتشارات حکمت.
. پیامبر اعظم در ایینه گفتار اندیشمندان غیر مسلمان. .قرآن کریم.
صلابی، علی محمد، السیرة النبویة، بیروت، دار المعرفة، 1429ق/2008م
مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ بیست و سوم، 1380ش
مکارم شیرازی ناصر ۱۳۶۰ ، تفسیر نمونه دارالکتب.
السیره النبویه ج 1
الکافی ج 2
*إِنَّ اللّٰهَ وَ مَلاٰئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً
***صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ
*Indeed, God and His angels pray on the Prophet, O those who believe, pray on him and greet him peacefully
***Peace and blessings of Allah be upon Muhammad
اللّهم صَلّ عَلی مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
پروردگارا درود بر محمد و آل محمد و در فرج او تعجیل بفرما
O Allah, bless Muhammad and the Family of Muhammad, and hasten their recess
موضوعات: Mohammad rasool Allah ,
[ بازدید : 26 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما : ]